در ایستگاه اتوبوس یک پسر جوان و یک زن ویلچری بود. اتوبوس نگه داشت، پسر جوان گفت: ((در عقب را بزن این خانم هم سوار بشه.)) راننده گفت: ((ولش کن، هم باید ویلچرش را بیارم بالا هم کرایه نداره.))
به فرض که کرایه هم نداشت، متاسفم برای جامعهای که در آن انسانیت را بخاطر پانصدتومان ناقابل میفروشن.
- ۵ نظر
- ۲۶ شهریور ۹۴ ، ۱۲:۴۱